کتاب نور «هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ»
| ||
مقام محسنان در این كاربرد از برخی مقامات متقیان برتر است، و به طور كلی این واژه در این معنی و كاربرد خود بیشتر به كسانی اطلاق شده كه از ایمانی راسخ و ثبات قدم در راه ایمان و انجام تكالیف الهی برخوردار بودهاند.از واژهها و مفاهیمی كه در قرآن كریم به صورت فراوان به كار رفته، واژه «احسان» و «محسنین» است، تا حدّی كه از مشتقات ریشه اصلی این واژه (ح ـ س ـ ن) جمعاً 194 كلمه در قالب 28 ریخت و صورت، به كار رفته است. كلمه «احسان» با مشتقاتش، 34بار و واژه «محسن» با مشتقاتش 39 بار در قرآن كریم آمده است. توجه به این مسئله نظر هر قرآنپژوهی را جلب میكند كه این واژه را مورد دقت و بررسی قرار دهد، تا مفهوم یا مفاهیم و وجوهی كه در آن استعمال شدهاند را دریابد. لیكن از آنجا كه بررسی كلیه مشتقات واژه «حسن» كاری گسترده است، از میان این واژهها، دو واژه «احسان» و «محسن»با مشتقاتشان را، به خاطر اهمیت و بار معنایی بسیار چشمگیری كه دارند و میتوانند ما را با برخی از رفتارها و اوصاف مؤمنان و بندگان خوب خدا به صورت دقیقتر آشنا كنند، مورد بررسی قرار میدهیم. به ویژه اینكه ملاحظه میكنیم خداوند در قرآن كریم بارها با تعبیر «انالله یحبّالمحسنین» مورد محبت الهی بودن «محسنان»را بیان میدارد و نیز با این وصف و عنوان پیامبران بزرگ خود، مانند نوح(ع) و ابراهیم(ع) را توصیف كرده است.مفهوم احسانبا توجه به بررسی موارد استعمال كلمه «احسان» در قرآن كریم، چنین به نظر میرسد كه این كلمه دارای معانی كاربردی زیر است: 1ـ خوبی و نیكی به دیگران همچنانكه در قرآن آمده است: «وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ لا تَعْبُدُونَ إِلا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا وَذِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاكِینِ وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا ؛ یاد كنید كه از بنیاسرائیل پیمان گرفتیم كه جز خداوند را نپرستید و به پدر و مادر و خویشاوندان و یتیمان و بینوایان نیكی كنید و با مردم به زبان خوش سخن بگویید و در سوره الرحمن آمده است: « هَلْ جَزَاءُ الإحْسَانِ إِلا الإحْسَانُ ؛ آیا جزای نیكوكاری، جز نیكوكاری است؟» البته در آیه فوق كلمه احسان دو بار و به توالی به كار رفته است. بار اول احسان به معنی مطلق رفتار نیك انجام دادن است. كه در آینده از آن بحث خواهیم كرد.در بار دوم، احسان در همین معنا و مفهومی به كار رفته است كه در اینجا در صدد بیانش هستیم، یعنی انعام و نیكی به غیر، به همین جهت برخی از مفسران به استناد همین آیه، گفتهاند پاداش الهی در قیامت بیش از عمل انسان در دنیا خواهد بود؛ زیرا تفاوت عدل و احسان این است كه در عدل جزا و پاداش به اندازه عمل است، اما در احسان، پاداش و جزا بیش از عمل و رفتار است؛ همچنان كه راغب اصفهانی در اینباره مینویسد: «احسان چیزی برتر از عدالت است، زیرا عدالت این است كه انسان، آنچه بر عهده اوست را انجام بدهد، و آنچه متعلق به اوست را بگیرد، ولی احسان این است كه انسان بیش از آنچه وظیفه اوست انجام دهد و كمتر از آنچه حق او است را بگیرد.» همچنین حضرت علی(ع) در نهجالبلاغه درباره تفاوت رعایت عدل با رعایت احسان میفرماید: «العدل الانصاف و الاحسان التفضل؛ عدل رعایت انصاف و احسان انعام و بخشش است. »در مورد این صورت از كاربرد احسان، در نهجالبلاغه آمده است: «أحسنوا فی عقب غیركم تُحفظوا فی عقبكم؛ به بازماندگان دیگران نیكی كنید، تا حرمت بازماندگان شما حفظ شود.»2ـ امر و كاری را به نحو نیكو و كامل انجام دادن همچنان كه در قرآن كریم آمده است: « الَّذِی أَحْسَنَ كُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ ؛ كسی كه هر چیز را كه آفرید، نیكو آفرید». در تفسیر نمونه درباره معنای آیه فوق آمده است: «آیه اشارهای به نظام احسن آفرینش به طور عموم و سرآغازی برای بیان خلقت انسان و مراحل تكامل او به طور خصوص است، «الذی أحسن كلّ شیءٍ خَلَقَه» و به هر چیز نیاز داشت داد، و به تعبیر دیگر بنای كاخ عظیم خلقت بر «نظام أحسن» یعنی بر چنان نظامی استوار است كه از آن كاملتر تصور نمیشود». در آیهای دیگر خداوند میفرماید: « الطَّلاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسَانٍ ؛ طلاق دو بار است پس از آن یا باید او را به طور شایسته[همسر خود] نگاه داشت، یا به نیكی رها كرد». منظور از «تسریح به احسان» یعنی رها كردن زن به نحو شایسته و نیكو انجام گیرد و همراه با اذیت و آزار نباشد، و به عبارت روشنتر، این كار به نحو احسن و خوب انجام گیرد. همچنان كه در تفسیر نمونه آمده است: «همان طور كه رجوع و نگاهداری زن قید «معروف» دارد یعنی رجوع و نگاهداری باید بر اساس صفا و صمیمیت باشد، جدایی هم مقید به احسان است یعنی تفرقه و جدایی باید از هر گونه امر ناپسندی مانند انتقامجویی و ابراز خشم و كینه خالی باشد» واژه احسان در همین معنا و كاربرد در نهجالبلاغه نیز به كار رفته است: «قیمه كلّ امریء ما یُحسنُه؛ ارزش هر انسانی به اندازه امور و كارهایی است كه آنها را به نحو نیكویی انجام میدهد» در این كلام مقدار و ارزش هر انسانی، هم سنگ تخصص و مهارت و دانایی او بر انجام درست و نیكوی امور و كارها، شمرده شده است، كه از آن اهمیت دانایی و تخصص و مهارت و آگاهی به انجام امور در انسانها استفاده میشود. شاید به خاطر وجود همین نكته در عبارت فوق باشد كه سید رضی جمع آوری كننده نهجالبلاغه بعد از نقل عبارت بالا، مینویسد: «و هی الكلمه التی لا تصاب لها قیمه و لا توزن بها حكمه و لا تقرن إلیها كلمه؛ این از كلماتی است كه قیمتی برای آن تصور نمیشود و هیچ حكمتی هم سنگ آن نبوده و هیچ سخنی والایی آن را ندارد.»و نیز در نهجالبلاغه آمده است: «و أحسنوا تلاوته، فإنّه أنفع القصص؛ قرآن را نیكو تلاوت كنید كه سود بخشترین سخنهاست.» 3ـ انجام كارهای نیك و رفتار صالحهمچنان كه در قرآن كریم آمده است: « قُلْ یَا عِبَادِ الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّكُمْ لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هَذِهِ الدُّنْیَا حَسَنَهٌ ؛ بگو ای بندگان مومن از پروردگارتان پروا كنید، برای كسانی كه در این دنیا نیكی كنند [و اعمال صالح انجام دهند] پاداش نیكو است». در این آیه «احسان» در مورد انجام اعمال نیكو و صالح و بروز رفتارهای شایسته به كار رفته است. و در سوره انعام آمده است: «ثُمَّ آتَیْنَا مُوسَى الْكِتَابَ تَمَامًا عَلَى الَّذِی أَحْسَنَ؛ باری به موسی كتاب آسمانی دادیم، برای اینكه نعمت را بر كسی كه نیكی [و اعمال و رفتار صالح] انجام داده بود...». در این آیه اعطای كتاب آسمانی به خاطر انجام اعمال و رفتار نیك و صالح از سوی حضرت موسی یا كلیه پیروان او (بنابر اختلاف تفاسیر) ذكر شده است. البته روشن است كه نیكی و انعام و تفضل به غیر، كه یكی از معانی كاربردی احسان است و قبلاً از آن بحث شد، از جهت اینكه به خودی خود یك كار خوب و نیك و رفتاری صالح محسوب میشود، داخل در محدوده این معنی سوم بوده و این معنای از احسان شامل آن نیز میشود.در كتاب «مفاهیم اخلاقی ـ دینی قرآن مجید» در این باره چنین آمده است: «فعل أحسن» كه مصدر آن «احسان» است، یكی از اصطلاحات اخلاقی اساسی در قرآن میباشد، عموماً معنای آن «نیكی كردن» است، اما در كاربرد عملی قرآن، این واژه عمدتاً به دو نوع ویژه از «نیكی» اطلاق میشود: تقوا و پرهیزكاری نسبت به خداوند و همه اعمال انسانی كه از آن سرچشمه میگیرد و اعمالی كه محرك آن روح حِلم است». سپس با ذكر قسمتی از این آیه: « مَنْ یَتَّقِ وَیَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ ؛ هر كس پروا و شكیبایی پیشه كند، خداوند پاداش نیكوكاران را فرو نمیگذارد» اطلاق اول را توضیح میدهد كه: «باید خاطر نشان ساخت كه در اینجا محتوای معنایی احسان به تقوا و صبر تعریف شده است كه هر دوی آنها از خاصههای انسان مؤمن است.» ؛ نویسنده سپس با ذكر آیه «وَسَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَهٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّهٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالأرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ *الَّذِینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْكَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ ؛ و برای نیل به آمرزش پروردگارتان و بهشتی كه پهنای آن هم چند آسمانها و زمین است و برای پرهیزكاران آماده شده است، بشتابید* كسانی كه در راحت و رنج انفاق میكنند و خشم خود را فرو میخورند و از مردمان در میگذرند و خداوند نیكوكاران را دوست دارد»، معنی دوم را توضیح میدهد و مینویسد: «كسی كه همیشه خواهان دستگیری از مستمندان میباشد، دیر خشم، بخشنده تأذیها و چشم پوشنده از قصاص و تلافی كردن است، همه اینها تجسم و تجلی فضیلت حلم است.» در كتاب مذكور، اگر چه فقط به همین دو معنی و كاربرد برای واژه احسان اشاره شده و از كاربرد دیگر این واژه غفلت شده است اما این مطلب كتاب قابل توجه است كه یكی از كاربردها و معانی احسان را معادل اعمالی میگیرد كه ناشی از تقوا و پرهیزكاری میباشد، و این را میتوان ادعا نمود كه در برخی از كاربردهای واژه احسان در قرآن كریم، این لفظ تقریباً مترادف با رعایت تقوا و پرهیزكاری كه شرط اصلی آن اخلاص و نیّت پاك است به كار رفته است. و از صریحترین آیات در این زمینه، آیات 41 تا 44 سوره مرسلات است كه در آنها واژه «محسنین» هم طراز و هم سنگ واژه «متقین» گرفته شده است و میتوان از آن، مقدار ارتباط معنایی «احسان» و تقوا را بدست آورد: « إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی ظِلالٍ وَعُیُونٍ * وَفَوَاكِهَ مِمَّا یَشْتَهُونَ *كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِیئًا بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ * إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ؛ پرهیزكاران در سایهساران و [كنار] چشمهسارانند و میوههایی كه دلخواهشان است، به خاطر كارهایی كه كردند، بخورند و بنوشند [خوش و] گوارا، ما بدین گونه نیكوكاران را جزا میدهیم». موارد كاربرد نخست واژه محسنین1ـ « الَّذِینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْكَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ ؛ كسانی كه در راحت و رنج انفاق میكنند و خشم خود را فرو میخورند و از مردمان در میگذرند و خداوند نیكوكاران را دوست دارد» از اینكه بدنبال ذكر آن اوصاف و رفتارها تعبیر به «والله یحبّ المحسنین» شده، معلوم میشود كه اوصاف و رفتارهای ذكر شده معرّف «محسنین» است، همچنان كه علامه طباطبایی در ذیل آیه مینویسد: «در این گفته خداوند «والله یحبّ المحسنین» این اشاره وجود دارد كه اوصاف قبلی، معرّف عنوان «محسنین است ».این از یك طرف و از طرف دیگر، روشن است كه تمامی اوصاف مذكور در ارتباط با مردم و خیر و نفعی است كه به دیگران رسانده میشود.2ـ « فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ؛ پس آنان را ببخش و بگذار و بگذر كه خداوند نیكوكاران را دوست دارد». در این آیه نیز عنوان «محسن» درباره كسانی است كه خیر و خوبی آنان شامل حال دیگران شده است.واژه محسنان در معنی و كاربرد عام و مطلق:اكنون به بررسی برخی از آیاتی كه در آنها واژه محسن و یا مشتقاتش در معنای عام و مطلق (یعنی كسی كه دارای اعمال صالح و رفتار نیكو میباشد) به كار رفته است، میپردازیم.1ـ « وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ؛ و كسانی را كه در حق ما كوشیدند به راههای خاص خویش رهنمون میشویم و بیگمان خداوند با نیكوكاران است». جهاد و مجاهده همچنان كه راغب اصفهانی در مفردات گفته ، یعنی به كارگیری توان و نیرو در راه مواجهه و مقابله با دشمن، و این كار بر سه قسم است: 1ـ جهاد با دشمن ظاهری، 2ـ جهاد با شیطان، 3ـ جهاد با نفس و خواهشهای نفسانی. و تعبیر «فینا» در آیه شریفه میرساند كه این تلاش و مواجهه در ارتباط با خداوند و درباره امور اعتقادی و رفتاری متعلق به او میباشد. بنابراین، منظور از جهاد و مجاهده در آیه فوق، معنای عامی خواهد بود كه شامل هر نوع تلاش و كوشش در راه خدا میشود، اعم از اینكه تلاش در زمینه تقویت و تبلور ایمان و اعتقاد باشد و یا اینكه تلاش و مجاهده در زمینه انجام اوامر الهی و مبارزه با نفس و عوامل گناه و معصیت باشد.2ـ « تِلْكَ آیَاتُ الْكِتَابِ الْحَكِیمِ * هُدًى وَرَحْمَهً لِلْمُحْسِنِینَ * الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاهَ وَیُؤْتُونَ الزَّكَاهَ وَهُمْ بِالآخِرَهِ هُمْ یُوقِنُونَ * أُولَئِكَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ؛ این كتاب حكمت آموز است، رهنمود و رحمتی برای نیكوكاران[همان] كسانی كه نماز را بر پا میدارند و زكات را میپردازند و به آخرت یقین دارند، اینان كه از سوی پروردگارشان از هدایتی برخوردارند و هم اینانند كه رستگارند». در آیه فوق از طرفی هدف از نزول آیات قرآن شمول رحمت و هدایت بر محسنان شمرده شده و از طرف دیگر توصیفی از رفتار و حال و هوای محسنان ارائه میشود و در پایان، عاقبت امر محسنان كه همان فلاح و رستگاری است، بیان داشته میشود.قابل توجه اینكه، گاهی قرآن مایه هدایت متقین ذكر شده است ، گاهی مایه هدایت مؤمنین و در آیه محل بحث، مایه هدایت «محسنین» ذكر گردیده است. چنین به نظر میرسد كه بین عناوین فوق، یك ترتیب منطقی وجود داشته باشد؛ چرا كه تقوا در سوره بقره، دارای مراتب متعددی است كه پایینترین مرتبه آن، نفس آمادگی برای پذیرش حق است. بنابراین كسی كه در این مرتبه از تقوا قرار دارد ولو هنوز ایمان نیاورده و عمل صالحی انجام نداده، هدایت قرآنی شامل حال او میشود. و وقتی به مرتبه ایمان برسد قرآن او را به سوی انجام فرامین الهی سوق میدهد و دعوت می كند، و اگر شخص با ایمان، پایبند فرامین الهی و دستورات قرآنی باشد، عنوان «محسن» بر او صادق خواهد بود. و روشن است كه كسی كه در راه خدا گام بردارد هدایت و رحمت خداوند شامل حال او خواهد بود: « وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ ». نظرات شما عزیزان: برچسبها: احسان در قرآن, [ شنبه 17 اسفند 1392
] [ 15:7 ] [ میلاد شهسواری ]
[ |
|
|
[ طراحي : وبلاگ اسکين ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |